پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

دلنوشته مامان

خاطره های یک ونیم سالگی

عزیز م 18 ماهه شدی، بااینکه از بزرگ شدنت لذت میبرم اما این ماه بخاطر واکسن دوست نداشتم برسه. اما رسید خیلی نگران بودیم، صبح بود که با بابا امیر رفتیم، من بیرون موندم وتو بابا... گوشم رو گرفته بودم که صدای گریه تو عروسکم رو نشنوم وداع میخوندم، وای که چقدر زمان دیر... تموم شد اومدی توی بغلم و زود آروم شدی... خدا رو شکر تموم شد بعد از چند روز رفتیم کنار دریا... وای که این همه آب رو تا حالا ندیده بودی قه قهه  میزدی عزیزکم ، کلی آب بازی کردی تموم مدت بابا امیر مراقبت بود... خیلی دوستدارتم ...
29 آبان 1393
1